بسم الله الرحمن الرحیم
گلچینی از خاطرات شیرین حضرت امام در زمینه نماز و اهمیت و احترام به نماز
از حضرت امام صادق(علیه السلام)روایتشده که آن حضرتفرمودهاند اگر کسى نماز را سبک بشمارد از شفاعتشان محروممىشود.
روزى خدمت ایشان(امام خمینى)عرض شد: سبک شمردن نماز شاید به این معنا باشد که شخص یک وقت نمازش را بخواند و وقتىدیگر در خواندن آن اهمال ورزد. امام در جواب فرمود: این که خلاف شرع است، منظور امام صادق(علیه السلام)این بوده است که وقتى ظهرمىشود و فرد در اول وقت نماز نمىخواند در واقع به چیز دیگرىرجحان داده است.
امام به صراحتبیان کردهاند که عبادت ابزار رسیدن به عشقالهى است و در وادى عشق نباید به عبادتى چون نماز به چشموسیلهاى براى رسیدن به بهشت نگاه کرد، مىفرماینداگر تمام شروطعبادت را که شرع مقرر کرده رعایت کنیم تازه کاسبى کردهایم وکار مىکنیم تا جزایش را بگیریم اما انسانى که به باطن و مغزنماز پى برده براى عبادت جزا نمىخواهد بلکه از این کار لذتمىبرد. وقتى برخى اطرافیان نیمههاى شب آهسته وارد اتاق اماممىشدند معاشقه او را با خدا احساس مىکردند و با چنان خضوع وخشوعى نماز مىخواندند و قیام و رکوع و سجود مىکردند که حقاوصفناپذیر است. قیافه امام در دل شب و هنگام نماز کاملابرافروخته مىشد و چنان اشک از دیدهها بر گونه هایش سرازیرمىگردید که گاهى دستمال، کفاف اشکشان را نمىداد و کنار دستشانحوله مىگذاشتند و این واقعا گریه شوق و نوعى معاشقه بود، درنامه هایشان به عبادت خیلى تکیه مىکردند و مىفرمودند: عبادت یکسکوى پرش است در واقع معاشقه استبین عاشق و معشوق.
امام مىافزاید باید راز ورمزهاى عبادت را به قلب تفهیم کرد و تکرار اذکار و ادعیه ومداومتبر این امور معنوى براى آن است که زبان قلب گشوده شود ودل ذاکر گردد
به فرمایش حضرت امام خمینى آن گاه نماز جایگاه حقیقى خویش راخواهد یافت که دل در گرو یاد خدا و مشحون از حب به الله باشد وشخص نمازگزار اگر دلى غافل و ساهى داشته باشد عبادتش از صحنهحقیقى و معنوى عارى بوده و چون حالت لقلقه زبان دارد عبادتشبىتاثیر مىشود و وقتى هواى نفس بر باطن و ملکوت نماز غلبهیافت گاهى چندین دهه نماز خواندن هم نه تنها ثمراتى روحانىندارد بلکه غرور ناشى از چنین عباداتى خود پرونده قلب پاک راتیره و تار مىنماید. امام خمینى در آثارى که پیرامون بعدملکوتى و باطن نماز به نگارش درآوردهاند به خواننده تاکیدمىفرمایند که نمازگزار باید پلیدىهایى را که مانع از حضور قلبو قرارگرفتن در وادى قرب مىشود از خود دور کند. گناهان اعم ازکوچک و بزرگ و نافرمانى خداوند و بعضى از خوىهاى پلید، ما رااز این فیوضات آسمانى محروم مىنماید پس باید با توبه نصوح بهتطهیر درون پرداخت و باطن را از خلقهاى پستخالى کرد و به صفاتنیک آراسته نمود و همان گونه که طبق موازین شرعى ظاهر بدن ولباس را از نجاسات و آلودگى دور مىکنیم و خود را براى اقامهنماز پاک مىنمائیم درون را نیز باید مطهر و مهذب ساخت تا نورحق بر صحیفه دل بتابد و زنگارها را بزداید
حضرت امام براى نماز تمیزترین جامهها را برتن مىکردند و بعداز تطهیر و گرفتن وضو ریش مبارک را شانه مىکردند، عطر مىزدند وبعد از گذاشتن عمامه بر سرشان به نماز مىایستادند. حتى درهنگام بیمارى و درحال خونریزى و با وجود زخم بزرگ در ناحیه شکمموقع نماز تمیزترین جامهها را که از آلودگى دور بود بر تنمىکردند
امام همیشه قبل از اذان ظهر روز جمعه غسل جمعه مىکردند و هیچوقت غسل جمعه ایشان ترک نمىشد در پاریس فردى آمد و گفت:
امریکایىها آمدهاند با امام مصاحبهاى انجام دهند و این برنامههنگامى که پخش شود و صورت پذیرد سایر کشورهاى اروپایى هم چنینکارى را انجام مىدهند واین برنامه مىتواند براى نشان دادن موضعو حرکت انقلاب مؤثر باشد، خواهر دباغ مىگوید: بر حسب اتفاق روزجمعه بود بنده که خدمت امام این موضوع را مطرح کردم، فرمودند:
حالا وقت انجام مستحبات و غسل جمعه است، نه وقت مصاحبه. بعدوقتى این مستحبات را به جاى آوردند فرمودند: من براى مصاحبهآمادهام
عاطفه اشراقى(نوه امام)مىگوید: اوایل جنگ تحمیلى عراق علیهایران بود که ناگهان صداى ضد هوایى به گوشمان رسید و چون تا آنروز بااین صدا آشنایى نداشتیم احساس کردیم که هر صدا به منزلهانفجار یک بمب است و سراسیمه به اتاق امام رفتیم ولى ایشان درایوان مشغول اقامه نماز و عبادت بودند، گویى اصلا صدایى نشنیدهبود و حتى متوجه ورود ما به اتاقشان نشدند ما که هیجان زده واز طرفى نگران حال امام بودیم با دیدن آن حالت احساس آرامشکردیم
سینه امام باز بود و با ناراحتى و به زحمت نفس مىکشید آنقسمت هایى از بدن ایشان که تحت جراحى قرار گرفته بود درد مىکردبا این وجود براى نماز لباس سفید و تمیزى آوردند وکمک کردند کهامام آن لباس تمیز را بپوشد. محاسن امام را شانه زدند، عطرمخصوص آقا را چون به او زدند در فضاى اتاق بوى آن پیچید. آرىدر حالتبیمارى و آن لحظات سخت ایشان بهترین و تمیزترین لباسرا بر تن نمود و همچون حالت عادى و سلامتى با وضع آراسته و مرتبمشغول نماز گردیدند. پس از خواندن نماز چهره آقا شکفته شد،نشاط عجیبى در صورتش به چشم مىخورد و در نگاه هایش آرامش خاصىقابل مشاهده بود.
فریده مصطفوى(دخترامام) مىگوید: امام وقتى به ما مىگفتند بایدنماز بخوانید خودشان از نیم ساعتبه ظهر وضو مىگرفتند و مشغولنماز مىشدند و ما هم داخل حیاط مشغول بازى بودیم، یک مرتبه همنیامدند صدا کنند که دخترها بایستید براى نماز، بیایید منایستادهام پشتسر من، یا خودتان نماز بخوانید. تمام سال اولامام اذان نماز را مىخواندند ولى یک بار هم به ما نگفتند کهالان دست از کارتان بردارید. موقع اذان است، دست از بازى تانبردارید و بایستید براى نماز ولى مىفرمودند: شما باید در طولاین ساعت نماز بخوانید واى به حال کسى که در طول این ساعت نمازرا نخواند، آن وقت اگر آن نماز را نخواند باید از خانه بیرونبرود; یعنى اصلا اولاد آقا نباشد. این گونه با او برخورد مىشد.
دکتر بروجردى، داماد امام، گفته است: چند ماه قبل از آن که رحلتحضرت امام فرا برسد به خانواده ما فرمودند: ممکن است شما فرصت این را نداشته باشید که در آن لحظه اول وقت نماز بخوانید یا وضعى داشته باشید که اول وقت نتوانید به نماز بایستید اما همین که دلتان براى نماز اول وقت تپید ثواب آن نصیبتان مىشود. البته استحباب نماز اول وقتسبب گشایش روزى مىشود و راه بهشت را براى انسان باز مىکند
شبها یکى از برادران پاسدار پشت در اتاق ایشان مىخوابید. یک وقت از وى پرسیدم: شما که مدتى شبها مراقب امام بودید خاطرهاى از آن بزرگوار دارید؟ گفت: بله شبها معمولا دو ساعتبه اذان صبح بیدار بودند، یک شب متوجه شدم با صداى بلند گریه مىکنند من هم متاثر شدم و بناى گریه را گذاشتم امام براى تجدید وضو بیرون آمدند چون متوجه من شدند فرمودند: تا جوان هستى قدر بدان و خدا را عبادت کن، لذت عبادت در جوانى است، آدمى وقتى پیر مىشود دلش مىخواهد عبادت کند اما حال و توان برایش نیست.
در همان روزهاى آخر حیات دنیوى که امام در بیمارستان تحتمراقبتهاى ویژه بود و دیگر احساس نمودند که وقت کوچ به سراىسرور فرا رسیده استخواستند اهل خانه را ببینند، همه اطراف تختایشان جمع شدند، امام فرمودند: راه سختى در پیش رو دارید معصیتنکنید، بعد گفتند مىخواهم بخوابم و در آن حال به اغما فرورفتند و نماز ظهر و عصر را به سختى خواندند، خیلى در هماناوضاع تاسف بار مراقب نماز بودند و سفارش این فریضه را بهاطرافیان مىکردند و مىگفتند: در مورد نمازتان اهمال نکنید،همین که شما مىگویید اول این کار را بکنیم بعد نماز بخوانم خلافاست، این سخن را نگویید به نمازتان اهمیت دهید و آن را در وقتخودش بخوانید. وقت نماز مغرب و عشا در همان روز آخر مرتب فریادمىزدند: آقا نماز، آقا نماز مثل این که کوهى روى پلکهاى چشمهاىایشان باشد با سختى دیدهها را گشودند بعد مشاهده گردید آقانماز مىخواند(با انگشتان)و لبانشان تکان مىخورد، سرهاى انگشتانرا به تشک مىزدند و اهل خانه که حضور داشتند متوجه شدند ایشاندر همان حال هم نماز مىخواند
|