بي تو نه بوي خاك نجاتم داد نه شمارش ستاره ها تسكينم چرا صدايم كرديچرا ؟سراسيمه و مشتاق سي سال بيهوده در انتظار تو ماندم و نيامدينشان به آن نشان كه دو هزار سال از ميلاد مسيح مي گذشت و عصر عصر واليوم بود و فلسفه بود و ساندويچ دل وجگر